حسنای ناز ماحسنای ناز ما، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 4 روز سن داره
گلسا جونگلسا جون، تا این لحظه: 5 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره

ثمره زندگي زيبايمان

آخرین روزهای تابستان

آخرین روزهای تابستان هم در حال سپری شدن شکر خدا که همه چی خوب و خوش، تو همه زندگی‌ها سختی و مشکلات هست ولی وقتی از اون گذر میکنه فقط خاطرات و لحظات شاد که آدم یادش می‌مونه. غصه‌ها به مرور زمان کوچیک میشن اما ممکنه هیچ وقت از ذهن پاک نشن حتی اگر اندازه ی نقطه بشن هستند اما بی اهمیت میشن. امسال بیشتر روزها باغ عزیز و آقاجون بودیم و شما هم مثل همه بچه‌ها عاشق طبیعت هستی این هم چند تا عکس از آخرین روزهای گرم تابستان یک روز هم خاله های بابایی اومدن باغ و حسابی حسابی آب بازی کردید اینجا هم بابایی می خواد روی بالکن ی باغچه نقلی درست کنه و شما هم از موقعیت استفاده کردی و رفتی خاک بازی....
31 شهريور 1398

محرم 98

هر سال محرم که میشد مادربزرگ بابایی که شما بهشون می گی خامجی دوازده روز اول ماه محرم رو روضه داشتند. ما هم هر سال شرکت می کردیم این اواخر که شما بزرگتر شده بودی میرفتی و خدمت می کردی. امسال بیشتر از همه سال ها ذوق و شوق داشتی برای شرکت در مراسم روضه خونه خامجی ولی متأسفانه خامجی دیگه توان برگزاری رو نداره و بچه‌هاش گفتن که دیگه نگیره خودش هم کلی گریه کرده که دیگه در توان جسمی ام نیست که بتونم هی برم طبقه بالا و بیام پایین به قول مامان بزرگه هم، خامجی خیلی خیلی حساسه و دوست داره مراسم به بهترین شکل انجام بشه و خودش هم همه کارها رو انجام بده و به کسی زحمت نده به همین خاطر همه هزینه‌هایی که برای چند روز مراسمش رو داشت با ن...
20 شهريور 1398
1